جستجو
-
۱تصویر
نامه، ۱۳۳۰ ق
نامه از استانبول خطاب به نورچشم مکرم که محتوای آن به شرح زیر است: علت ننوشتن نامه و بهم ریختگی اوضاع هم در ایران و هم عثمانی، گرفتاری های تحصیلی و خدمات فامیلی؛ اظهار خوشحالی از رضایت احتشام همایون از مخاطب و اینکه مایل بوده وی نیز در استانبول باشد؛ درباره سفر مخاطب به طهران و امکان گرفتن مأموریت چه در داخل چه در خارج می پرسد؛ ابلاغ سلام به میرزا عبدالحسین خان رئیس صدوق.
-
۲تصویر
نامه ارفع الدوله به عبدالحسین میرزا فرمانفرما، ۱۳۲۵ ق
در خصوص ورود حضرت علیا و ناصرالدین میرزا به استانبول، حضور تجار ایرانی و فرستادن درشکه سلطنتی از طرف سلطان به ایستگاه راه آهن برای استقبال از ایشان، رفتنشان به سفارتخانه کبرا، حضور چند روزهشان برای خرید و فراهم آوردن وسایل سفر به مکه، ترک کردن استانبول بعد از چند روز و حرکت به سمت مکه، تلگراف نویسنده به مکانهای مختلف جهت پذیرایی از آنان
-
۵تصویر
مکاتبات مربوط به قتل حکیم حق نظر، ۱۳۱۶-۱۳۱۷ ق
شامل ۱- عریضه راحیل، همسر حق نظر، حکیم یهودی توپخانه کردستان، به مشیرالدوله درباره قتل همسرش و این که قاتلین را حکیم اسحاق یهودی اجیر کرده بوده است. راحیل نوشته هشت سر صغیر دارد و خواهان احقاق حق است زیرا نه دولت عثمانی و نه حکومت کردستان کاری برایش انجام ندادهاند؛ ۲- تلگراف محمد یوسف از کردستان به وزارت خارجه در تهران درباره قتل حق نظر به دست فتاح (پسر عبدالرحمان)، معروف، و یکی دیگر از وابستگان آنها، همگی تبعه عثمانی، زندانی بودن قاتلین در شهبندر خانه، بست نشستن عبدالرحمان در امامزاده هاجرخاتون و خانه شیخ شکرالله؛ نویسنده تقاضای قصاص قاتلین از سفارت عثمانی یا دادن خون بهاء طبیب و اخراج...
-
۴۱تصویر
ربودن دختران مسیحی از سوی کردها، ۱۳۲۸ق
شامل مکاتباتی میان کارگذاری ارومیه (مجلل الملک)، وزارت داخله، وزارت خارجه، سفارت ایران، و سفارت عثمانی در مورد ربودن سه دختر مسیحی از سوی کردها در روستاهایی نزدیک ارومیه: اولی، کاترین، که قاسم و کسانش به قریه حیدرلو بردند، شرح بازگرداندن دختر، و اقرار دختر به این که به زور برده شده، زخمی شدن خلیل بیک و کشته شدن پسرش سیف الله از اهالی قریه حیدرلو به دلیل کمک به بازگرداندن دختر؛ دومی، دلیشوه، که سید محمود او را از سردرود به قریه بالانج که مرکز محال باراندوز و محل اقامت کریم خان رییس ایل هرکی است، برده بود و با کمک شهبندر شرف الدین بیک و معاونش اسکندر افندی بازگردانده شد؛ سومی، بانشوا، از...